اگر تابع قانون همه یا هیچ نباشیم و موضوعات مختلف را با دیدی نسبی و همراه انعطاف نگاه کنیم، به طیف وسیعی از والدین با این عملکرد خوب برخورد می کنیم. انسان های موفق بسیاری وجود دارند که در زندگی و تحصیلات دستاوردهای ممتازی دارند و حتماً والدین شان در عملکرد فرزندپروری موفق بوده اند.
والدینی که با حمایت درست، فرزندشان را روانه ی مدرسه و اجتماع می کنند. با همه ی مشغله ای که دارند وقت صرف آن ها می کنند. به درد دل های آن ها گوش می دهند. غم و شادی آن ها را می فهمند. اضطراب، رقابت و رفاقت، شوق و ذوق آن ها را درک می کنند. برنامه ی زندگی شان را جوری ساختار می دهند که فرزندان شان بتوانند از مراقبت خوبی برخوردار شوند؛ به موقع غذا بخورند و استراحت کنند، بازی و تفریح کنند و درس بخوانند و... چنین والدینی در تمام مراحل همراه فرزند خود هستند، از نوشتن لوحه های سرمشق، تا زمانی که درس ها آن قدر پیچیده می شود که خود والدین هم از آن سر درنمی آورند.
این والدین، روی عملکرد فرزندشان، نظارتی دقیق و همیشگی، بدون آزار و مزاحمت دارند. به تلاش های آن ها توجه می کنند. هر چه فرزندشان بزرگ تر می شود، مسئولیت بیشتری به او واگذار می کنند و خود حمایت و مراقبت را در پیش می گیرند.
به فرزندشان محبت بی قید و شرط دارند و او را با هر نمره ای که می گیرد و هر رتبه ای که کسب می کند، از ته دل دوست دارند. به او می آموزند که درس خواندن و انجام مسئولیت های تحصیلی برای او و به نفع اوست.
در زمان ناکامی او، همدل اما قوی اند. موقعی که موفق می شود، شاد اما باوقارند. برخوردشان مداوم، پی گیر و قابل پیش بینی است.
با مدرسه اش در ارتباط هستند. مربیان و معلمان را می شناسند و با آن ها همکاری می کنند و برای شان ارزش قایل می شوند. منصف اند و در صورت لزوم و در مواقع مسئله و مشکل می توانند مداخله ی خوبی برای حمایت از فرزندشان یا حل مسئله داشته باشند. تا جایی که می توانند، در جلساتی که به مدرسه دعوت می شوند، شرکت می کنند. اگر فرزندشان اجرای هنری یا ورزشی دارد، حضور دارند و...
با این که انجام همه ی این کارها سخت است، ولی من والدین موفق در این زمینه بسیار دیده ام. از حدود 2 دهه ی قبل با خانواده ی نازنینی دوست بودم. زن و شوهری مهربان و پرمشغله. که دو پسر و یک دختر داشتند. برای من عجیب بود که این زن و شوهر تا چه اندازه بچه های شان را درک و حمایت می کنند، به رشد شخصیت شان کمک می کنند و برای شان ارزش قائل می شوند. فرزندانی که در شرایط پر فراز و نشیب زندگی شان همیشه داربست این رابطه و گرمای این عاطفه را با خود همراه داشتند.
در خانه ی آنان از مکالمات روزمره و سرسام آور خانواده های دیگر اصلاً خبری نبود. مکالماتی مثل:
- چرا درس نمی خونی؟
- تا حالا کجا بودی؟
- چه قدر خرج می کنی؟
- با کی بودی؟
- این چه لباسیه که پوشیدی؟
- دوستات کیان؟
یا:
- چرا به من پول نمی دین؟
- مگر قول نداده بودید فلان کار را بکنید؟
- چرا به من اعتماد ندارید؟
- چرا آن قدر منت سر ما می گذارید؟
- چرا به حرف هامون گوش نمی دین؟
وقتی با این خانواده آشنا شدم، دخترکوچک شان 3- 2 ساله بود. حدود دو دهه از آن دوستی و آشنایی می گذرد. هر سه فرزند درس خوانده اند و تحصیلات موفق دانشگاهی دارند. این سه نفر در درجه ی اول سخت کوش، مسئول و قانع بودند. پدر و مادر به روحیه ی هر کدام شان آشنا بودند و برای هر کدام جداگانه وقت صرف می کردند.
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.